شاعر : علی ذوالقدر نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط
شدشـامـلـم دعـای سحرهایفاطمه روشن شدم به نـورقمرهای فاطمه
تـاجسـرِمـنـنـد گـهـرهای فـاطـمـه اولاد من کـجـا وپسرهـای فـاطـمه
هستند هر چهار پـسر نـوکر حسین
شرمنـدهام نشد سپـرمجـتـبـی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حـالابناست راهـی دشتبـلا شوند حتی اگرکه تکتکشان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
عهدی است بین اُمِّبنین وخدای خود غیرازرضایدوست نخواهم برایخود
من دل نبستهام به دل بچههایخود اصلاحسین وزینب وکلثومجایخود
عباس من فدای عـلی اصغرحسین